کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد. کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد. پس برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود. مردم با سطل روی سر الاغ خاک می ریختند اما الاغ هر بار خاک های روی بدنش را می تکاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمد، سعی می کرد روی خاک ها بایستد. روستایی ها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و در حیرت کشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد ... نتیجه اخلاقی : مشکلات، مانند تلی از خاک بر سر ما می ریزند و ما همواره دو انتخاب داریم: اول اینکه اجازه بدهیم مشکلات ما را زنده به گور کنند و دوم اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود! وثابت کنیم که از یک الاغ کمتر نیستیم.
منبع:ajib-ziba.blogsky.co
در خانه مرغی داریم
خوب تخم می گذارد
خوب قدقد می کند
اما کمی سر به هواست
بال هایش را زدم تا دیوار کوتاه را نشانه نگیرد برای پریدن
حالا مرغ ما خوب قدقد می کند
خوب تخم می گذارد
ولی مثل گربه راه می رود
می گویند با هر گناه، عقلی از انسان زایل می شود،
گناهی کبیره دارم، نکند شاعر شوم
اهالی این شهر یک نوع نگاه برتر به خودشان دارند و اگر از آنها بپرسی چرا شما بهتر از بقیه هستید، نگاه عاقل اندر سفیهی به تو می اندازند و می گویند: خوب مو مشدیم دیه.
مدتی بود فکر می کردم که "مو مشدیم دیه" یعنی چه! اما به نتیجه ای نرسیدم. از بچه های شعر و داستان و تمام ایرانیان که همگی با ذوق و باکمال هستند درخواست می کنم به این سوال من پاسخ دهند
اگر جواب قانع کننده بود جایزه داره.
اگه مشدی باشی می پرسی، ایه راس میگی اول بگو جایزش چیه