• وبلاگ : رود تنها نيست
  • يادداشت : مستحق كيست؟؟؟
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    مرا عهديست با جانان که تا جان در بدن دارم

    هواداري کويش را چو جان خويشتن دارم


    سلام خاله داستانها مال خودتونه يا ؟؟
    پاسخ

    سلام محبوبه جان. قسمت داستان هاي قسمت حاشيه وبلاگم مال خودمه
    دلي دارم خريدار محبت

    کزو گرم است بازار محبت

    لباسي بافتم بر قامت دل

    ز پود محنت و تار محبت
    پاسخ

    ممنون از شعر قشنگت
    سلام.
    تا دير نشده پاشو بيا...
    سلام ، اين داستان ، قصه غم انگيز مردمان روزگار ماست که يکي از سر سيري خفه ميشه ويکي از شرم نگاه بچه هاي گرسنه مي ميرد . باشد که روزي جوانمردي و دستگيري مستمندنان کار هر روز ما انسانها باشد .با تشکر - درگز ديار آشنا
    پاسخ

    واقعا كه همينطوره. من هم وقتي ميرم خريد عذاب وجدان مي گيرم كه شايد كسي با وجود تلاش بسيار همين مقدار نيازهاي اوليه اش رو هم نتونه برآورده كنه. گاهي ميشه كمك كرد گاهي هم اگه كمك كني بايد جلوي بچه هات شرمنده باشي
    خيلي زيبا و عبرت آميز بود کاش همه مون ياد بگيريم و فراموش نکنيم که انسان باشيم و با مرام
    جز غم چه ارث مي رسد از من به کودکم!

    سلام
    با شعري به روزم
    دعوتيد

    اين وبلاگ زد به زود به روز مي شود